سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، آزرمگین و پوشیده رادوست دارد . پس هرکس از شما غسل کرد، خود را بپوشاند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

آسمان

 
 
امید(یکشنبه 86 بهمن 21 ساعت 12:32 صبح )

 یادته آخرین بار زیر باران با هم قدم می زدیم . بهم می گفتی:( آجی بارون میاد). من می گفتم:( نه داداشی بارون نمیاد ).تو بهم گفتی:( داره بارون میاد ببین قطراتش تو جوی آب مشخصه نگاه کن) . تو راست می گفتی بارون میومد ولی نه یه بارون معمولی اون اشک آسمون بود .آسوم داشت گریه می کرد . درست چند ساعت بعد تو دیگه زیر آسمون نبودی تو پرواز کردی و رفتی.

یادته بهم می گفتی:( آجی منو چقدر دوست داری؟)منم بهت میگفتم :(اندازه دنیا ). تو می گفتی: (یعنی تا آخر کوچه ؟) منم  بهت لبخند می زدم و میگفتم:( بیشتراز این حرفها  دوستت دارم خیلی بیشتر تا آخر دنیا تا پیش خدا). تو بهم می گفتی:( آجی خدا کجاست ؟)من نمی دونستم چه جوابی بهت بدم. حالا من از تو می پرسم تو که حالا پیش خدایی تو بهم بگو خدا کجاست ؟

داداشی هیچ وقت فراموشت نمی کنم



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 1  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 1994  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «